- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عجزم از عشق محال است عنان تاب شود حسن این بادیه سد ره سیلاب شود
2 هر که لبریز هوای تو بود همچو حباب پیرهن بر تنش از آتش دل آب شود
3 بسکه سرگشتگی از صورت حالم پیداست روبرویم چو شود آینه گرداب شود
4 گر چنین روی تو دل را به طپش اندازد جوهر آینه ها محشر سیماب شود
5 پیش او گریهٔ ما را چه اثر کز شبنم گل خورشید محال است که سیراب شود
6 دشمن سخت دل، از لطف، ملایم گردد روی گرم است کزو آهن و سنگ آب شود
7 دور از آن چاه زنخدان شب هجرش جویا عضو عضوم همه در گریه چو دولاب شود