از پای فکنده است مرا از جویای تبریزی غزل 1067

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

از پای فکنده است مرا محنت و غم، های!‏

1 از پای فکنده است مرا محنت و غم، های!‏ برگیر ز خاک رهم ای دست کرم، های!‏

2 سرگرمی ام از آتش سوزان ته پاست های آبلهٔ پای طلب ساغر جم، های!‏

3 غیر از تو ندانم به که گویم ز جفایت از دست تو پیش که روم های ستم، های!‏

4 ازمنت احسان تو داغ است دل ما دلسوزتری از تو ندیدم الم، های!‏

5 فریاد که از هر خم آن طرهٔ مشکین در بند فرنگ است دلم های، دلم، های

6 سر از گره ابروی بیداد نپیچیم جویا به همان قبضهٔ شمشیر قسم های

عکس نوشته
کامنت
comment