بس است شاهد مستی همین گلستان از سلیم تهرانی غزل 49

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

بس است شاهد مستی همین گلستان را

1 بس است شاهد مستی همین گلستان را که فاش کرده همه رازهای پنهان را

2 ز جوش لاله و گل در چمن چراغان است ببین ز ابر سیه، دود آن چراغان را

3 چه صحبت است ندانم که جمع کرده بهار ز سرو و گل به چمن راستان و پاکان را

4 سحاب، طفل در آب اوفتاده را ماند که گه فشار دهد دیده، گاه دامان را

5 برای چیست دگر تنگ عیشی مرغان؟ که غنچه کرد چو گلچین فراخ، دامان را

6 سلیم بر حذر از تیر فتنه باش که باز بلند ساخت زمانه کمان شیطان را

عکس نوشته
کامنت
comment