مگو مرگ است بی او زندگانی از نشاط اصفهانی غزل 244

نشاط اصفهانی

آثار نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

مگو مرگ است بی او زندگانی

1 مگو مرگ است بی او زندگانی که این ناکامی است آن کامرانی

2 لبم بست از شکایت عشق و آموخت نگاهش را زبان بی زبانی

3 ز رشک خضر میمیرم که دانم نمی بخشد جز آن لب زندگانی

4 غمش با ناتوانان سازگار است توانایی مجو تا میتوانی

5 در آن گلشن چه دل بندم که باشد پی گل چیدن آنجا باغبانی

6 جزای رنج یک نظاره بر شیخ عجب نبود بهشت جاودانی

7 در این گلشن مرا داد الفت برق فراق از زحمت هم آشیانی

8 مرا پایان کار جان سپردن تو را آغاز عهد دلستانی

عکس نوشته
کامنت
comment