- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از آن ز شربت صلحم هوای پرهیز است که آتش تب شوقم نه آن چنان تیز است
2 چو زلف باز کنی ناله خیزد از دل ها که دام ما همه این طره ی دل آویز است
3 ز طره مشک به دامان کوهکن پاشد اگر چه تکیه ی شیرین به دوش پرویز است
4 سمند سعی چه بیهوده رانی ای فرهاد که هم عنانی گردون نصیب شبدیز است
5 چگونه مانع نظاره ام شوی که مرا ز شوق روی تو سر تا قدم نگه خیز است
6 ستزه باخت به میدان امتحان عرفی عنان کشیده چه داری، محل مهمیز است