گواه است بر درد از حکیم نزاری قهستانی غزل 1017

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

گواه است بر درد پنهان من

1 گواه است بر درد پنهان من دل و چشم بریان و گریان من

2 کنارم غدیری شود هر صباح ز چشمان سیلاب باران من

3 به جانت که مردم ز هجران تو چه گویم دگر آخر ای جان من

4 به بوی تو زنده ست مسکین تو نسیمی فرست ای گلستان من

5 اگر بی خودی می کنم عفو کن که دل نیست در تحت فرمان من

6 دلم بی پریشانیت جمع نیست خوشا روزگار پریشان من

7 تو دانی که ایمان من کفر تست نداند کسی رمز پنهان من

8 اگر کفر ظلمت بود پس چراست مقامات زلف تو ایمان من

9 نشاید نزاری چنین مبتلا به دود و تو فارغ ز درمان من

عکس نوشته
کامنت
comment