- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حکایت است به فضل استماع فرمایند به شرط آنکه نگیرند از این سخن آزار
2 به روزگار ملکشه عرابیی خج کول مگر به بارگهش رفت از قضا گه بار
3 سؤال کرد که امسال عزم حج دارم مرا اگر بدهد پادشاه صد دینار
4 چو حلقهٔ در کعبه بگیرم از سر صدق برای دولت و عمرش دعا کنم بسیار
5 چو پادشه بشنید این سخن به خازن گفت که آنچه خواست عرابی برو دوچندان آر
6 برفت خازن و آورد و پیش شه بنهاد به لطف گفت شه او را که سید این بردار
7 سپاس دار و بدان کین دویست دینارست صدست زاد ترا و کرای و پای افزار
8 صد دگر به خموشانه میدهم رشوت نه بهر من ز برای خدای را زنهار
9 که چون به کعبهٔ رسی هیچ یاد من نکنی که از وکیل دربد تباه گردد کار