- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نرسیدهست به گوش تو مگر فریادم ورنه هرگز ندهد دل که نیاری یادم
2 در همه شهر چو روی تو ندیدم رویی که بر او فتنه شوی تا بستاند دادم
3 طاقت آمدنم نیست مگر خاک شوم تا از اینجا به سر کوی تو آرد بادم
4 تا رگی در تن من زنده بود میورزم هوس بندگیت وز دو جهان آزادم
5 اشک رازم همه چون باد فرو میخواند ور نه من راز تو را پیش کسی نگشادم
6 هر کسی را بود از دوست تمنای وصال من بیچاره به امید خیالی شادم
7 دوش میگفت خیال تو که بیچاره همام خوش نیاسود دمی تا قدمی ننهادم