به هیچ کس نرسیده است سود ازین مردم از جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی

به هیچ کس نرسیده است سود ازین مردم

1 به هیچ کس نرسیده است سود ازین مردم به غیر درد که بر دل فزود ازین مردم

2 مدار چشم نکویی و جود ازین مردم زیان مکن به تمنای سود ازین مردم

3 دلم چو آبله در راه آشنایی ها کدام روز که پرخون نبود ازین مردم

4 مدام زورق جان از عناصر افتاده است به چارموجهٔ بحر وجود ازین مردم

5 چه مایه نفع که از نقد عمر برگیرد کسی که نیستش امید سود ازین مردم

6 چو عقربت زده با نیش غیبت از دنبال ترا حضور تو هر کس ستود ازین مردم

7 ز خلق گوش و زبانم به راحت افتاده است که بسته شد ره گفت و شنود ازین مردم

8 ز سرعت اثر زهر مار باخبر است کناره جوی شد آنکس که زود ازین مردم

9 به غیر چاک گریبان و زخم سینه نبود دری به روی دلم گر گشود ازین مردم

10 به غیر آنکه گناه نکرده را بخشند مدار جویا امید جود ازین مردم

عکس نوشته
کامنت
comment