-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر سر کوی تو سرها میرود جان فدای روی زیبا میرود
2 نیست کویت منزل تر دامنان هر که عیار است آنجا میرود
3 چون تو پا از خانه بیرون مینهی در میان شهر غوغا میرود
4 هر که رویت دید یا بویت شنید همچو مستان بیسر و پا میرود
5 تا نیاید گوهر وصلت به دست آب چشمم همچو دریا میرود
6 ز آتش هجران او هر صبحدم درد دلها تا ثریا میرود
7 مردم آسوده کی دارد خبر ز آنچه بر بیمار شبها میرود
8 ما نه مرد چشم و ابروی توییم چون درافتادیم بر ما میرود
9 هست مهمان لبت جان همام خوش همیدارش که فردا میرود