می‌رود یار جدا زو از امیرعلیشیر نوایی غزل 62

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

می‌رود یار جدا زو کار بر من مشکل است

1 می‌رود یار جدا زو کار بر من مشکل است داغ هجرم بر تن و نیش فراقم بر دل است

2 باده دور از وی کجا آرد نشاطم ای رفیق زانکه آب زندگی بی‌او چو زهر قاتل است

3 یا دلم را سوخته یا در گرفته از دلم جای آتش‌هاش در صحرا که در هر منزل است

4 هست آن خورشید زیبایی مرا عمر عزیز کی عجب باشد به رفتن گر چنین مستعجل است

5 گر دوصد صبر و شکیبم نقش گردد در ضمیر در زمان از موج سیلاب فراقش زایل است

6 می‌نماید سعی دور از وی هلاکم را اجل گوییا از کشتن بیدار هجرش غافل است

7 هست این غوغای رستاخیز اندر قافله از دل چاکم نه از بانگ درای محمل است

8 تا کدامین محفلش جا گشت باری در غمش داستان عشق من افسانه هر محفل است

9 رفت جان همراه جانان فانی ار میرد چه عیب زنده بودن چونکه بی‌جانان و بی‌جان مشکل است

عکس نوشته
کامنت
comment