مرا سودای او دیوانه دارد از قاسم انوار غزل 241

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

مرا سودای او دیوانه دارد

1 مرا سودای او دیوانه دارد خراب ومست آن جانانه دارد

2 نمی دانم چه شانست این که دایم سواد زلف او در شانه دارد؟

3 چنان مستان چشم خویشتن شد که او از خود بکس پروا ندارد

4 فدای چشم مست پر خمارم که در هر گوشه صد می خانه دارد

5 سلامی می کنم بر حضرت دوست جواب من همه پیمانه دارد

6 گدای معنوی نزد من آنست که ذوق صحبت سلطان ندارد

7 همی گویند:قاسم بت پرستست بتی دارد، بلی، در خانه دارد

عکس نوشته
کامنت
comment