1 کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کشد انتقام از یار بی پروا، تغافل می کشد
2 هیچ معشوقی پریشانگرد و هرجایی مباد فاخته این حرف را بر گوش بلبل می کشد
3 هرکجا باشم، گزیری نیست از طوفان مرا موج دریا انتظارم بر سر پل می کشد
4 روزی داناست در معنی که نادان می خورد همچو آن آبی که خار از ریشه ی گل می کشد
5 بر سر میراث من غوغاست یاران را سلیم استخوانم را هما از چنگ بلبل می کشد