-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با تو ه را نمی رسد دعوی شاهدند آن دو رخ برینه معنی
2 گر بدیدی ز دور سرو تو حور ننشستی به سایه طوبی
3 مانده برمیم آن دهان حیران چشم نظارگی چو دیده هی
4 ب گفتمش در جواب کشتن ما نی نوشتی به غمزه گفت که نی
5 ایرا نیست عاشق کشی روا چه کنم چشم معشوق میدهد فتوی
6 خون مجنون سوخته است آن زلف که در آمد بگردن لیلی
7 آه از آن دانه های خال کمال که زد آتش بخرمن نقوی