مرا دلبند و مونس غیر از جهان ملک خاتون غزل 302

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

مرا دلبند و مونس غیر غم نیست

1 مرا دلبند و مونس غیر غم نیست ترا سرمایه جز جور و ستم نیست

2 مرا چون تو نباشد در جهان یار ترا بهتر ز من دلدار کم نیست

3 اگر روی ترا در خواب بینم ز بخت سرکش خود باورم نیست

4 به جان آمد دل من از جفایت که بر جای تو جز غم در برم نیست

5 هلال عید اگر چه خوش هلالیست چو طاق ابروی دلدار خم نیست

6 خبرداری نگارینا به جانت که در هجران تو خواب و خورم نیست

7 درم خواهد ز من درویش گفتم بگویم نی گرم هست و گرم نیست

8 کریمان را کرم باقیست لیکن چه چاره چون به دست اندر درم نیست

9 تهی دستم چو سرو آزاد آری درم جایی بود کانجا کرم نیست

عکس نوشته
کامنت
comment