-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به وجود پاکت شه من ز بدان گزندی نرسد به تو دود آهی مه من ز نیازمندی نرسد
2 سم توسنت کز همه رو شد سجده فرمای بتان نرسد به جائی که بر آن سر بلندی نرسد
3 چو به قصر تو کسی نگرد سر کنگران ز جفا به جائی بر سلطان که به آن کمندی نرسد
4 میلت در آئین جفا چه بلاست ای سرو که تو را نرسد به خاطر ستمی که به مستمندی نرسد
5 عجبست بسیار عجب که رسد به بالین طرب سر من که در ره طلب به مستمندی نرسد
6 من و گریهٔ تلخی چنین چه عجب گر از تلخی این به لب من غصه گزین لب نوشخندی نرسد
7 شده محتشم تا ز جنون ز حصار قرب تو برون نرود زمانی که بر آن ز زمانه بندی نرسد