کمال خجندی

کمال خجندی

کمال خجندی
کمال خجندی

ندارد آن دهان گفتم نشان از کمال خجندی غزل 528

غزل 528 ام از 1252 غزلیات

ندارد آن دهان گفتم نشان گفتا چنان باشد

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 ندارد آن دهان گفتم نشان گفتا چنان باشد مارینا ولی ما را میانی هست و آن هم بی نشان باشد

2 غم خال نو آسان نیست بر جان و تن لاغر که تار عنکبونانرا مگس بار گران باشد

3 به یک داغ و نشان نبود غلامانرا گریز امکان ا ز جورت چون گریزد دل که بر وی صدنشان باشد

4 نباشد بر زمین سروی چو تو بر آسمان ماهی و گواه من برین معنی زمین و آسمان باشد

5 خجل زآن باغ رخسارند گلبویان یکی ز آنها که پیش آن ذقن شد سرخ سیب بوستان باشد

6 عجب سرویست آن قامت عجبئر آب آن عارضی کسی را زیید این افسر که خاک آستان باشد

7 زمان وصل چون یابی کمال آن دم غنیمت دان که خوش میشی است سلطانی اگر خود یک زمان باشد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ندارد آن دهان گفتم نشان گفتا چنان باشد

شاعر شعر ندارد آن دهان گفتم نشان گفتا چنان باشد چه کسی است ؟

شاعر شعر ندارد آن دهان گفتم نشان گفتا چنان باشد کمال خجندی می باشد.

شعر ندارد آن دهان گفتم نشان گفتا چنان باشد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر ندارد آن دهان گفتم نشان گفتا چنان باشد چیست ؟

قالب شعر ندارد آن دهان گفتم نشان گفتا چنان باشد غزل است

مضمون اصلی شعر ندارد آن دهان گفتم نشان گفتا چنان باشد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.