1 از چشم من خیال تو بیرون نمیرود لیلی ز پیش دیدهٔ مجنون نمیرود
2 از بس دلم به تیر تو الفت گرفته است از خانهٔ کمان تو بیرون نمیرود
3 در دل هزار درد و لب از ناله بستهایم از زخم ما چو لاله و گل خون نمیرود
4 هرکس که جامی از می حکمت کشیده است از پای خم به پیش فلاطون نمیرود
5 خوش جلوهای به باغ سخن میکند سلیم سرو روان چو کلک تو موزون نمیرود