- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میکند وقت صبح نعره سحاب که زمان صبوح را دریاب
2 از گلستان کشید مرغ صفیر در شبستان نمود ناله رباب
3 زین فغانها ز هر طرف یک یک برگرفتند سر ز خواب احباب
4 نیم مخمور و نیم مست شدند جانب بزم صبحگاه بشتاب
5 بحریفان دوش ساقی بزم کرد بنیاد دور جام شراب
6 گر نمودی تو نیز بگشا چشم رنجه فرما قدم سوی اصحاب
7 یک دو دم وقت را غنیمت دان به حریفان بنوش باده ناب
8 باش تا آن زمان که دارد چرخ جام زرین مهر مست و خراب
9 گرد بیدار زانکه چون گردی مست بیشک دگر شوی در خواب
10 خواب دورو درازت اندر پیش خیز یکدم ز خواب روی بتاب
11 بگشاید ز خواب ای فانی در چشمت مفتح الابواب