1 بر سنگدلت ناله و دم کار نکرد درد دل و سوز سینه هم کار نکرد
2 گفتم بنویسم به تو درنامه گله بر دست گرفتم و قلم کار نکرد
1 آن دل که جو جانش داشتم نیست صبری که بر او گماشتم نیست
2 زلف تو ز درج سینه دل بربود لابد چو نگه نداشتم نیست
1 کجائی ای رخ تو نوبهار باغ جمال کجائی ای قد تو سرو بوستان وصال
2 کجائی ای گل خندان من دراین سرفصل که باز بر گل خندان وزید باد شمال
1 دلم را برد زلف مشک رنگش چه چاره تابرون آرم ز چنگش
2 بوده تیره شبان دلگیراز آن روی دلم بگرفت زلف تیره رنگش