شب نشد از تاب تب پیرهن آتشکده
1
شب نشد از تاب تب پیرهن آتشکده
پیرهنم شعله بود انجمن آتشکده
2
صورت شیرین بکاشت گلشنی از خار و خس
بهر خود آماده ساخت کوهکن آتشکده
3
سینه سوزان من قبله گیران شده است
روح من آتش بود جسم من آتشکده
4
سرد نگردد ز مرگ ای دل آتش فروز
می برم از پیرهن در کفن آتشکده