- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شادی نیافت هر که غم دلبری نداشت در سر هوای مهر پری گستری نداشت
2 در حیرتم زآدمینی که به عمر خویش سودای عشق روی پر پیکری نداشت
3 با ما سری به وصل در آور که گیسویت در پا از آن فتاد که با ما سری نداشت
4 چون باد رفت کشتی عمرم بر آب چشم اگر چه ثقیل بود ولی لنگری نداشت
5 و دل در سواد زلف تو گم کرد راه عقل شب بود و او غریب مگر رهبری نداشت
6 از هر جهت کمال به سوی تو کرد روی زیرا که چشم مرحمت از دیگری نداشت