فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

وقت مردن هم نیامد بر سر از فروغی بسطامی غزل 319

غزل 319 ام از 549 غزلیات

وقت مردن هم نیامد بر سر بالین طبیبم

1 وقت مردن هم نیامد بر سر بالین طبیبم تا بماند حسرت او بر دل حسرت نصیبم

2 درد بی‌درمان عشقم کشت و کرد آسوده‌خاطر هم ز تاثیر مداوا هم ز تدبیر طبیبم

3 شب گدازانم به محفل، صبح دم نالان به گلشن یعنی از عشقت گهی پروانه، گاهی عندلیبم

4 گر سر زلف پریشانت سری با من ندارد پس چرا یک باره از دل برد آرام و شکیبم

5 گاه گاهی می‌توان کرد از ره رحمت نگاهی بر من بی دل که در کوی تو مسکین و غریبم

6 کردمی در پیش مردم ادعای هوشیاری گر نبودی در کمین آن چشم مست دل فریبم

7 تا کشید آهنگ مطرب حلقه در گوشم فروغی فارغ از قول خطیب، آسوده از پند ادیبم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر وقت مردن هم نیامد بر سر بالین طبیبم

شاعر شعر وقت مردن هم نیامد بر سر بالین طبیبم چه کسی است ؟

شاعر شعر وقت مردن هم نیامد بر سر بالین طبیبم فروغی بسطامی می باشد.

شعر وقت مردن هم نیامد بر سر بالین طبیبم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر وقت مردن هم نیامد بر سر بالین طبیبم چیست ؟

قالب شعر وقت مردن هم نیامد بر سر بالین طبیبم غزل است

مضمون اصلی شعر وقت مردن هم نیامد بر سر بالین طبیبم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر