مرا سرگشته میدارد خیال از کمال خجندی غزل 678

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

مرا سرگشته میدارد خیال زهد بی حاصل

1 مرا سرگشته میدارد خیال زهد بی حاصل بیا ساقی و مگذارم درین اندیشه باطل

2 مرا ناصح به عقل و دین فریبد هر زمان باز آ کسی کو عشق می ورزد به دینها کی شود مایل

3 ملامت گوی بی حاصل که درد ما نمیداند گهم دیوانه می خواند به نادانی گهی عاقل

4 هنوز آثار بود ما نبود از آب و گل پیدا که در روی پریرویان فرو شد پای ما در گل

5 صبا از شمع مجلس پرس حال سوز پروانه که از احوال جانبازان بود نظارگی غافل

6 بسی خونها که از چشمت میان چشم و دل رفتی اگر خیل خیال تو نبودی در میان حائل

7 یک امشب برفشان دامن کمال از مهر مهرویان چرا چندین نیاساید کی از سودای بی حاصل

عکس نوشته
کامنت
comment