- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر طرف ماه زلف تو آمد شب سیاه اینست آن شبی که به است از هزار ماه
2 بی روی تو هزار مصیبت کشیده ایم گر زانکه روی وا نکنی وا مصیبتاه
3 آن کس که راه بر من بی صبر و دین زده ست سرویست خوشخرام و سواریست کج کلاه
4 هست این همه کنایت و روپوش بلکه زد راه من آن که در دل و جانهاست کرده راه
5 آن شاه دلنواز که هرجا نموده روی ذلت له الوجوه وخرت له الجباه
6 دل را به هر دو کون جز او نیست مقصدی روحی فداء مقصد قلبی و مبتغاه
7 جامی مگو که غرق گناهم ز آب می کین آب شست از دل من ظلمت گناه