از تُتُق آمد برون از حکیم نزاری قهستانی غزل 780

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

از تُتُق آمد برون خاتونِ گل

1 از تُتُق آمد برون خاتونِ گل حلقه باید کرد پیرامونِ گل

2 لیلیِ باغ از نقاب آمد برون صبح دَم بَرنَجد شد مجنونِ گل

3 ابرِ تر دامن به عمدا می کند گریه ها بر خندۀ موزونِ گل

4 باد برهم می زند از نازکی هر سحرگه اطلس و اکسونِ گل

5 حبّذا مشّاطه ی قوسِ قزح تا بدانی عکسِ بوقلمونِ گل

6 با دلِ من مانَد و با رویِ دوست اندرونِ لاله و بیرونِ گل

7 وِردِ بلبل در فراقِ وَرد چیست ای دریغا حسنِ روزافزونِ گل

8 می به شادی نوش کن ای نیک بخت بر مبارک طلعتِ میمونِ گل

9 ظلم باشد آبِ رز بر من حرام بس گلابی بی وبال از خونِ گل

10 شد نزاری فتنه ی مُل هم چنانک بلبل شوریده سر مفتونِ گل

11 زهره گو بنواز عود و بازگوی این نشیطِ نغز بر قانونِ گل

عکس نوشته
کامنت
comment