1 از عشق مهی چو برلب آمد جانم گفتم بکنی به وصل خود درمانم
2 گفتا اگرت وصال ما می باید رو هیچ ممان تو تا همه من مانم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شمع ازلی دل منت پروانه جان همه عالمی مرا جانانه
2 از شور سر زلف چو زنجیر تو خاست دیوانگی دل من دیوانه.
1 تو چه دانی چه آرزومندم به حیات تو ای خجسته خصال
2 شادی جان من به دیدن تست چون شب عید خلق را به هلال
قالالله تعالی «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم» ,
و قال النبی علیهالسلام «کلمالناس علی قدرعقولهم». ,
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به