مرا تا در تنم پیوند از جهان ملک خاتون غزل 214

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

مرا تا در تنم پیوند جانست

1 مرا تا در تنم پیوند جانست غم عشقش میان جان نهانست

2 ز درد هجر آن سرو سمن بوی سرشک دیده ام بر رخ روانست

3 دلم بربود و بر خاک ره انداخت نمی دارد نگاهش مشکل آنست

4 گذاری گر فتد بر بوستانم دو چشمم سوی آن سرو روانست

5 بیا بنشین زمانی دل نشانم که از مهر توأم در دل نشانست

6 چه اندازم به پایت جز سری نیست فدای جان تو روح و روانست

7 فدا کردم به پایت جان ولیکن دل بی مهر او با دیگرانست

8 گلی چون رویش ای بلبل نگویی که تا خود در کدامین بوستانست

9 دل مسکین من عمریست کز غم چنین سرگشته از کار جهانست

عکس نوشته
کامنت
comment