- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به ابرو الفتی پیوسته آن مژگان خم دارد غلط کردم نگاهش دست بر تیغ ستم دارد
2 اشارت سنج بزم حیرتم از بی زبانیها هر انگشتم زبان عرض حالی چون قلم دارد
3 دهان خنده چشم گریه گردد اهل غفلت را اگر امروز دل خوش نیست کس فردا چه غم دارد
4 نماید مایه دار فیض باقی اهل همت را کف سائل چه منت ها که بر دست کرم دارد
5 ز بیداد نگه دانسته جویا چشم می پوشد به جرم عشق بازی هر که دل را متهم دارد