1 عشق آن تو شد، تواش کجا میطلبی با توست ازین و آن چرا میطلبی
2 با آن که چو غنچه رسته گل در بغلت تو نکهتش از باد صبا میطلبی
1 بیحرز شعله نگذرد از پیش داغ ما پروانه احتراز کند از چراغ ما
2 چون دیده دور شد از تو رنگ نگه پرید تا رنگ میرسید شکست ایاغ ما
1 لب شود ریش ار برد نام دل افگار ما آستین سوزد اگر چیند نم از رخسار ما
2 سبحه بر کف، توبه بر لب، دل پر از ذوق گناه معصیت را خنده میآید ز استغفار ما
1 آنان که مرا جورکش یار نوشتند بر عاشقی کوهکن انکار نوشتند
2 چون تخته اطفال ز دل حرف پریشان هرچند که شستیم دگربار نوشتند