آن عرابی چون شد اشتر در شتاب از جامی هفت اورنگ 69

آن عرابی چون شد اشتر در شتاب

1 آن عرابی چون شد اشتر در شتاب از شتر افتاد چشمی مست خواب

2 از سبکباری شتر چون یاریی دید کرد آغاز خوش رفتاریی

3 چون عرابی بامداد از خواب خاست پی نبرد اصلا که آن اشتر کجاست

4 گفت واویلا که گم گشت اشترم ماند خاطر از خیال او پرم

5 کاش با او گشتمی من نیز گم تا نرفتی بر سرم این اشتلم

6 هر کجا او رفت با او رفتمی تا ازین دوری به یکسو رفتمی

7 هر که آن گم گشته را وایافتی با من آواره یکجا یافتی

عکس نوشته
کامنت
comment