- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 می رسد عید و کشته آنم که کند غمزه تو قربانم
2 تیغ از کشتنم دریغ مدار که برآمد درین هوس جانم
3 قتل عشاق را چه حاجت تیغ روی بنما که جان برافشانم
4 هیچ با زندگی نمی ماند بی تو روزی که زنده می مانم
5 عید خود خوانمت ولی از عید همه خندان من از تو گریانم
6 مژده عید و وعده عیدی همه بی تو وعید می دانم
7 جامی آن رخ ندید و عید گذشت عید او را خجسته چون خوانم