1 عزلت و انزوا و تنهائی برهانندت از هزار بلا
2 رسته از دام هر زبون گیری زینچنین حالها بود عنقا
3 گوشه ئی و جریده ئی که در او جمع باشد لطایف شعرا
4 هر که دارد بسان ابن یمین نیست تنها که هست با تنها
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 مدتی گردون ز غیرت داشت سرگردان مرا زانک در دانش مزید یافت بر اقران مرا
2 منت ایزد را که باز از ظلمت حرمان چو خضر رهنما شد بخت سوی چشمه حیوان مرا
1 امروز در زمانه دلم شاد و خرم است وین خرمی ز مقدم دستور اعظم است
2 دستور جانپناه که با دولت جوان از بدو فطرتش خرد پیر همدم است
1 آن پریچهره که صد عاشق زارش باشد همچو من بسته بهر موی هزارش باشد
2 آتشی در دل من قهر تو افروخت چنانک شعله صاعقه برقی ز شرارش باشد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **