1 ایا شاهی که هر جا مسند عدل نهادی ظلم از آنجا رخت برداشت
2 بداندیش تو ترکی بود یک لخت ولی تیغ تواش یک لخت نگذاشت
1 بود قطران نکته دانی سحرساز قطره ای از کلک او دریای راز
2 بهر دریا بخشش فضلون لقب گفت مدحی سر به سر فضل و ادب
1 ای شده زندان درم مشت تو بند بر آنجا ز هر انگشت تو
2 پیش که ایام کند رنجه ات گردش او تاب دهد پنجه ات
1 صانع بی چون چو عالم آفرید عقل اول را مقدم آفرید
2 ده بود سلک عقول ای خرده دان وان دهم باشد مؤثر در جهان