- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گهی لطفست و گاهی قهر کار دلربای من ولی لطف از برای دیگران، قهر از برای من
2 بخوبان تا وفا کردم جفا دیدم، بحمدالله که تقریب جفای خوبرویان شد وفای من
3 دعای خویش را شایسته احسان نمیدانم خوشم گر لایق دشنام هم باشد دعای من
4 بدرد عشق خو کردم، ندارم تاب بیداری طبیبا، ترک درمان کن، که درد آمد دوای من
5 بلای من شد این بالا، خدا را، پیش من بنشین نمیخواهم که پیش دیگران آید بلای من
6 ز اشک خود بخون آغشته ام، سوی تو چون آیم که بر خاک درت جا نیست پاکان را، چه جای من؟
7 هلالی، بعد ازین خواهم: قدم از فرق سر سازم که در راهش سر من رشکها دارد بپای من