گهی لطفست و گاهی قهر کار از هلالی جغتایی غزل 318

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

گهی لطفست و گاهی قهر کار دلربای من

1 گهی لطفست و گاهی قهر کار دلربای من ولی لطف از برای دیگران، قهر از برای من

2 بخوبان تا وفا کردم جفا دیدم، بحمدالله که تقریب جفای خوبرویان شد وفای من

3 دعای خویش را شایسته احسان نمیدانم خوشم گر لایق دشنام هم باشد دعای من

4 بدرد عشق خو کردم، ندارم تاب بیداری طبیبا، ترک درمان کن، که درد آمد دوای من

5 بلای من شد این بالا، خدا را، پیش من بنشین نمیخواهم که پیش دیگران آید بلای من

6 ز اشک خود بخون آغشته ام، سوی تو چون آیم که بر خاک درت جا نیست پاکان را، چه جای من؟

7 هلالی، بعد ازین خواهم: قدم از فرق سر سازم که در راهش سر من رشکها دارد بپای من

عکس نوشته
کامنت
comment