آیا که داده فتوی بر بی از آشفتهٔ شیرازی غزل 762

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

آیا که داده فتوی بر بی گناهیم

1 آیا که داده فتوی بر بی گناهیم کز خون من گذشته ترک سپاهیم

2 من خود دهم بفتویخونم تو را سند گر وحشتت بدل بود از دادخواهیم

3 خونم چو ریختی سرانگشت خود بشوی تا ناخن خضاب تو ندهد گواهیم

4 از چه مرا به بند نبندی که وحشیم از چه مرا بشست نگیری که ماهیم

5 من برندارم از سر کوی تو سر به تیغ بر سر اگر نهی کله پادشاهیم

6 مغرور ابروی چو کمانی و بی خبر از تیر آه نیم شب و صبحگاهیم

7 آشفته بود بلبل باغت بگوز چیست ای گل خدای را که چنین خار خواهیم

8 من میگریزم از تو بخاک در نجف باشد مکان بسایه لطف الهیم

عکس نوشته
کامنت
comment