ایا شکسته از قائم مقام فراهانی قصیده-قطعه 36

قائم مقام فراهانی

قائم مقام فراهانی

قائم مقام فراهانی

ایا شکسته سر زلف ترک تبریزی

1 ایا شکسته سر زلف ترک تبریزی شعار تو همه دل بندی و دلاویزی

2 عبیر و عنبر بر مهر انور افشانی عقیق و شکر بر مشک اذفر آمیزی

3 گهی به سنبل آشفته برگ گل سپری گهی به لاله نو رسته مشک تر، بپزی

4 همی بغلطی بر لاله های بستانی همی بگردی در سبزه های پالیزی

5 به باغ و بستان باشی همیشه بامستان چرا زصحبت نامحرمان نه پرهیزی؟

6 دو شوخ مستند آن هر دو ترک تیغ به دست که کارشان همه خون خواری است و خون ریزی

7 فغان ازین دوستم گر که فتنه شان بگذشت، هزار مرتبه از فتنه های چنگیزی

8 تو گوئی این دو نیاموختند در همه عمر به جز : دو روئی ، و دزدی، و فتنه انگیزی

9 غلام زلف و رخ شاهدان تبریزم خلاف مصلحت زاهدان دهلیزی

10 جماعتی متزهد که دام عام کنند، صلاح و سبحه و سجاده و سحرخیزی

11 ایا منافق معجب من از تو آن بینم که دید جد کبارم ز عجب پرویزی

12 تو خود برهنه، و بی برگ، و خوار باشی وزر به خاک داری چون بوستان پائیزی

13 اگر نه اجوف و مهموزی از چه داری ریش به هر دو پهلو از ضغطه های مهمیزی

14 تو خود چه چیزی؟ آخر چه کاره ای؟ که کنی فغان و شکوه ز بیکاری، وز بی چیزی

15 خدای داد به هر کس، هر آن چه لایق بود نبایدت که به حکم خدا در آویزی

16 تو خواه راضی باش ای عزیز، و خواه مباش بلی، قضاست که وارونه می کند پیزی

17 نه من که با تو به این چربی و به این نرمی بگویم و تو، به آن تندی و به آن تیزی

18 جزین که با تو بگفتم که: حیز و دزد مباش چه کرده ام که به قصد هلاک من خیزی؟

19 برو بباش، چه باید مرا که پند دهم، ترا به مهر، و تو با من به کینه بستیزی

20 مگر نه نایب سلطان روزگار دهد، سزای آن که کند دزدی، و کند حیزی؟

21 عدوی جاهش نوشد شراب زقومی مدام دولت خواهش زلال کاریزی

عکس نوشته
کامنت
comment