عراقی بار دیگر توبه بشکست از عراقی غزل 12

عراقی بار دیگر توبه بشکست

1 عراقی بار دیگر توبه بشکست ز جام عشق شد شیدا و سرمست

2 پریشان سر زلف بتان شد خراب چشم خوبان است پیوست

3 چه خوش باشد خرابی در خرابات گرفته زلف یار و رفته از دست

4 ز سودای پریرویان عجب نیست اگر دیوانه‌ای زنجیر بگسست

5 به گرد زلف مهرویان همی گشت چو ماهی ناگهان افتاد در شست

6 به پیران سر، دل و دین داد بر باد ز خود فارغ شد و از جمله وارست

7 سحرگه از سر سجاده برخاست به بوی جرعه‌ای زنار بربست

8 ز بند نام و ننگ آنگه شد آزاد که دل را در سر زلف بتان بست

9 بیفشاند آستین بر هردو عالم قلندروار در میخانه بنشست

10 لب ساقی صلای بوسه در داد عراقی توبهٔ سی‌ساله بشکست

عکس نوشته
کامنت
comment