-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ایا مبشر اقبال در ازل داده به یمن طالع سعدت بشارت عالم
2 زبیم عدل تو ناید خرابی از باده ز سعی کلک تو باشد عمارت عالم
3 ز پشت گرمی نام تو شمس شد تابان وگرنه روز ندادی حرارت عالم
4 تو آفتابی و باران و بیگمان باشد ز آفتاب و ز باران نظارت عالم
5 جهان معنوی جاهت ارشدی محسوس قدم برون نهدی ز استدارت عالم
6 به مال ذکر جمیلی خریده ای که ترا ذخیره ئیست ورای تجارت عالم
7 ز بنده نام طلب کن که جاودان مانی جلالتی که چه جای جلالت عالم