- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
مقدمه ,
در تابستان گذشته تنهایی و فراغتی دست داد. در آن تنهایی و در بستگی بیکار ننشستم و در بستگی را غنمیت شمرده با فراغ بال به نظماندرزهای انوشهروان آذرباد مارسپندان پرداختم. اندرزهای این مرد بزرگ - که بایستی وی را از روی حقیقت بزرگترین مجدد دین مزدیسنا شمرد، و در شمار سقراط یونان و لقمان عرب و کنفوسیوس چین دانست - مکرر به ادبی بزرگی است. ,
اغتنام فرصت را، نخست به تکمیل ترجمه به نثر پرداخت و پس از فراغت آن را به نظم درآورد و اکنون با حذف مقدمه منظومه، از آغاز رساله عبارات نثر و اشعار آن را در برابر هم نوشته به دوست عزیزم آقای میرزا مجید خان موقر به یادگار میسپارم و طبع و نشر آن را به اختیار ایشان می گذارم. ,
ضمناً متذکر میشود که عبارات نثر را به اسلوب اصل پهلوی قرار دادم و لغاتی که در فرهنگها میتوان به دست آورد به حال خود گذاشت و برخی لغات دیگر هم که قابل استفاده دانست با توضیحی در میان هلال، به جای خود باقی ماند. تا هم مطالعه کنندگان از طرز نثر باستان آگاه شده و هم از موارد صحیح استعمال لغاتی که در فرهنگها موجود است اطلاع یابند و ضمناً لغاتی را که فرهنگها ذکر نکردهاند و ممکن است به کار ادبا و محققان آید در دسترس قرار داشته باشد. و در اشعار نیز سعی شد که تا ممکن باشد از لغات و اسلوب اصلی استفاده شد و لغات تازی به کار برده نشود. در ذیل صفحات تعلیقاتی در توضیح برخی لغات و جملات نگاشته شده است که خالی از فایدتی نیست. ,
م. بهار ,
,