- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فتنه از بالای تو بالا گرفت شهر از آن رفتار خوش غوغا گرفت
2 صانع از روی تو شمعی برفروخت آتشی زان شمع در دلها گرفت
3 زلف مشکین تو بر هم زد صبا مغز ما از بوی آن سودا گرفت
4 چشم نابینا ز عکس روی تو حکم چشم روشن بینا گرفت
5 چون سماع عشق او آغاز شد گرمی آن بیشتر در ما گرفت
6 تا همام از عشق او شد باخبر ترک شمع گنبد خضرا گرفت