فداک عقلی و روحی، که راحت از قاسم انوار غزل 661

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

فداک عقلی و روحی، که راحت جانی

1 فداک عقلی و روحی، که راحت جانی مرا بدرد سپاری و عین درمانی

2 ز پا فتاده ام، از دست رفته، دستم گیر نگویمت: بچه غایت، چنانکه می دانی

3 شکیب نیست مرا از تو یک زمان، ای دوست که شمع مجلس انسی و نور اعیانی

4 مقررست و معین که: هیچ نتوان یافت طریق راه خدا را بفکر شیطانی

5 علی الدوام بگوش دلم رسد ز درون صفیر بانگ «اناالحق » خروش «سبحانی »!

6 میان جبه و دستار غیر عاشق نیست حدیث «لیس » که «فی جبتی » همی خوانی

7 ز ذره باز نگویی که نور خورشیدی حدیث چشمه نگویی که بحر عمانی

8 میان مرده دلان روز چند می بودم ز دوست زنده شدم، «الحبیب احیانی »

9 یقین که قاسمی اندر رحیل همراهست در آن زمان که بکوبند کوس سلطانی

عکس نوشته
کامنت
comment