1 ساز بر خود حرام، آسایش که فراغت طریق مردی نیست
2 پا بفرسای در ره طلبش پا همین بهر هرزه گردی نیست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای مانده ز مقصد اصلی دور! آکنده دماغ، ز باد غرور!
2 از علم رسوم چه میجویی؟ اندر طلبش، تا کی پویی؟
1 فصاد، به قصد آنکه بردارد خون میخواست که نشتری زند بر مجنون
2 مجنون بگریست، گفت: زان میترسم کاید ز دل خود غم لیلی بیرون
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **