1 ساز بر خود حرام، آسایش که فراغت طریق مردی نیست
2 پا بفرسای در ره طلبش پا همین بهر هرزه گردی نیست
1 نان و حلوا چیست، دانی ای پسر؟ قرب شاهان است، زین قرب، الحذر
2 میبرد هوش از سر و از دل قرار الفرار از قرب شاهان، الفرار
1 ای آنکه دلم غیر جفای تو ندید وی از تو حکایت وفا کس نشنید
2 قربان سرت شوم، بگو از ره لطف لعلت، به دلم چه گفت کز من برمید
1 مقصود و مراد کون دیدیم میدان هوس، به پی دویدیم
2 هر پایه کزان بلندتر بود از بخشش حق، بدان رسیدیم