1 نصب کردست مرا دوست برفع سخنی که برو نفع جهانی متوقف باشد
2 کسر نفسست مرا عادت دیرینه وگر جر کنم در مدد کسر مضاعف باشد
1 سخنی می رود بوجه صواب همه قشرند و دوست لب لباب
2 دوست در پرده می نماید روی دل ما چاک می زند جلباب
1 از ما خبر برید بدان عاشقان مست : پیمانه پر کنید، که پیمان ما شکست
2 صورت نبست شیوه زهد و صلاح ما با عاشقان مست نشستیم می بدست
1 ایهاالصابرون فی البلوا طرقوا طرقوا الی المولا
2 راه نزدیک ویار نزدیکست قطع شد قصه بیابانها