مجنون تو هر دم روش تازه از عرفی شیرازی غزل 181

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

مجنون تو هر دم روش تازه نسازد

1 مجنون تو هر دم روش تازه نسازد بد نامیت آرایش آوازه نسازد

2 احزای مروت همه جمع آمده، امید کش ناز تو بی بهره ز شیرازه نسازد

3 نازم به صفای مه کنعان، که زلیخا گر غیرت حور است ، که بی غازه نسازد

4 دریاست به یک حوصلهٔ رحمت ساقی در باده زند جام و به اندازه نسازد

5 در بزم وی ای دل مکن افغان کشی، آنجا با نغمهٔ بی شعبه و آوازه نسازد

6 مرهم به از آن داغ که در حالت بهبود همسایگی داغ تواش تازه نسازد

7 عرفی بکش این جام، بیاسا، که نه عیب است گر تشنه لبی چون تو، به خمیازه نسازد

عکس نوشته
کامنت
comment