مرکبش فعل برق و صرصر از مسعود سعد سلمان مثنوی 3

مسعود سعد سلمان

آثار مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان

مرکبش فعل برق و صرصر پای

1 مرکبش فعل برق و صرصر پای وهم گردد سبک چو خاست ز جای

2 سنگ در زیر سم او گرداست رخش خیز است و دلدل آورد است

3 در نوردد زمین همی بتگی اینت محکم پیی و سخت رگی

4 باز چون نعره بر سوار زند خاک در چشم روزگار کند

5 شه به تیرش چون برانگیزد از که و دشت لرزه برخیزد

6 آن خداوند کونبست کمر لحظه ای جز به بندگی پدر

عکس نوشته
کامنت
comment