1 غرقه خون چون خسرو از شیرویه خفت نکته ای خوش در حق شیرویه گفت
2 که بدان شاخی که آب از اصل خورد سر کشید از آب و قصد اصل کرد
3 اصل را چون کند و شد میدان فراخ خشک و بی بر بر زمین افتاد شاخ
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 آن یکی از همه جهان بجهد تا ز آسیب گمرهان برهد
2 کند از نفع و ضرشان حذری تا نبیند ز شرشان شرری
1 ای کشیده به کلک وهم و خیال حرف زاید به لوح دل همه سال
2 گشته در کارگاه بوقلمون تخته نقشهای گوناگون
1 عارفی گفت هر که یارم شد خصم جان امیدوارم شد
2 جوهر من مناسب خود یافت رویم از حق به جانب خود تافت
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **