-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در سر زلف تو تنها به دل شیدا رفت و دل هر دو به هم در سر این سودا رفت
2 رفت دل بکنه چون باد در آن حلقه زلف شب تاریک زهی دل که چنین تنها رفت
3 از سر زلف تو دوشینه حکایات دراز همه گفتند ولی باد صبا تنها رفت
4 بر درت گرچه زدم خاک به چشمان رقیب حیف از آن سرمه که در دیده نابینا رفت
5 دانة خال به بالای لبت دانی چیست؟ زین دل سوخته دودی است که بر بالا رفت
6 روی ننموده به یک زاهد و میخواره هنوز از تو در صومعه و میکده صد غوغا رفت
7 در سماعی که غزلهای تو خواندند کمال صوفیان را همه از سر هوس حلوا رفت