1 در تن غم تو بجای جانست مرا سودای تو مغز استخوانست مرا
2 از عشق فرا گذشت این کار ار هیچ چیزیست ورای عشق آنست مرا
1 مخور ای دل غم بسیار مخور ور خوری جز غم دلدار مخور
2 نه غم یار عزیزست؟ آن نیز اگرت هست نگهدار مخور
1 هر که چون روی تو رویی دارد سر بسر راحت دنیی دارد
2 هر که دارد دهن و زلف و خطت کوثر و سدره و طوبی دارد