1 در عشق تو شادی و غمم هیچ نماند با وصل تو سور و ماتمم هیچ نماند
2 یک نور تجلی توام کرد چنان کز نیک و بد و بیش و کمم هیچ نماند
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای کرده غمت غارت هوش دل ما درد تو زده خانه فروش دل ما
2 سری که مقدسان از آن محرومند عشق تو فرو گفت به گوش دل ما
قال الله تعالی «فاذکروا الله کذکر کم آبائکم او اشد ذکرا». ,
و قال تعالی «و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفه و دون الجهر من القول بالغدو و الاصال». ,
1 با عشق جمال ما اگر همنفسی یک حرف بس است اگر برین در تو کسی
2 تا با تو تویی تست در ما نرسی در ما تو گهی رسی که در ما برسی.
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به